ا

شراف: در حالی که کشورهای عربی عضو شورای همکاری خلیج فارس ترجیح می‌دهند آمریکا همچنان پلیس منطقه باشد، ایران به دنبال ساختاری امنیتی منطقه‌ای برای خلیج فارس است. کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس از این امر نگرانند که ایران به‌عنوان بزرگ‌ترین کشور منطقه بر این ساختار امنیتی سلطه پیدا کند.
 
به گزارش اشراف، اندیشکده انگلیسی چتم هاوس در گزارشی راهبردی به قلم جین کینین مونت، پژوهشگر ارشد و همچنین معاون برنامه خاورمیانه و آفریقای شمالی در این اندیشکده به اختلافات منطقه‌ای میان ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس می‌پردازد و احتمال تشدید یا کاهش این اختلاف‌ها پس از توافق احتمالی بین‌المللی بر سر برنامه هسته‌ای ایران را مورد بررسی قرار داده و نگرانی کشورهای عربی از امنیت خود را عاملی مؤثر در تشدید اختلافات پس از توافق هسته‌ای می‌داند.
 
مرکز رصد راهبردی اشراف بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه کامل آن را صرفا جهت اطلاع نخبگان، کارشناسان، پژوهشگران، دانشجویان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی منتشر می‌کند و دروغ پراکنی‌ها، اطلاعات نادرست، اتهامات و القائات این گزارش‌ مورد تأیید اشراف نمی‌باشد.


 
• دیدگاه متضاد دو قطب مخالف خاورمیانه نسبت به آمریکا •
دورنمای توافق بین‌المللی بر سر برنامه هسته‌ای ایران، و سازش احتمالی میان ایران و آمریکا باید نشان‌دهنده فرصتی باارزش برای کاهش تنش‌ها در منطقه خاورمیانه باشد، منطقه‌ای که قدرت‌های ضد غربی و طرفدار غرب از گذشته تاکنون دو قطب مخالف در دیدگاه‌هایشان نسبت به آمریکا را تشکیل داده‌اند. با این حال، این تغییر آرایش احتمالی و تاریخی در زمانی در حال وقوع است که تنش‌های میان ایران و برخی از همسایگانش، به ویژه عربستان سعودی، شدت بسیار زیادی دارد. جنگ و خشونت داخلی عراق از سال 2003 میلادی تاکنون باعث ایجاد قطبیت و دوگانگی در منطقه شده است: ایران به نزدیک‌ترین متحد بین‌المللی دولت عراق (که عربستان سعودی آن‌ها را به شدت ضد سنّی می‌داند) تبدیل شده است؛ ایران، در سوی دیگر، معتقد است که عربستان قصد دارد از تشکیل دولت شیعه منتخب در عراق جلوگیری کند.
 

 • کشورهای عربی توافق ایران و آمریکا را خطری برای منافع خود می‌دانند •
در همین حال، عربستان سعودی و قطر از اواسط سال 2011 میلادی از گروه‌های مسلح و مخالف دولت سوریه در نبرد علیه حکومت بشار اسد تحت حمایت ایران پشتیبانی می‌کنند، و ماهیت به‌شدت خشونت‌آمیز درگیری‌ها در این منطقه بر عمق اختلاف‌ها میان بازیگران خارجی این بحران افزوده است. نخبگان منطقه خلیج فارس عموماً عدم مداخله نظامی مستقیم آمریکا در سوریه را چنین تفسیر می‌کنند که دولت اوباما قصد دارد نظر ایران را جلب کرده و از خشونت آن بکاهد. در این شرایط، قدرت‌های کلیدی و عربی خلیج فارس احتمال سازش میان ایران و آمریکا را خطری برای منافع خود دانسته و برداشت آن‌ها از این امر موقعیت “برد-برد” نیست. آنان ایران را نه‌تنها رقیبی بالقوه در خاورمیانه، بلکه رقیبی برای توجه، محافظت و حمایت از سوی آمریکا می‌دانند.
 
• بحران یمن ممکن است آخرین نشانه اختلاف میان ایران و عربستان نباشد •
دور جدیدی از اختلافات منطقه‌ای از اواسط سال 2015 میلادی، درست قبل از آخرین ضرب‌الاجل توافق هسته‌ای بین ایران و گروه 1+5، بر دورنمای این موفقیت تاریخی در دیپلماسی بین‌المللی سایه افکنده است. در شرایطی که گروه 1+5 در ماه مارس خود را برای مذاکرات در لوزان سوئیس آماده می‌کردند، نیروی هوایی عربستان سعودی، در ترکیب با متحدان منطقه‌ای خود، حملات هوایی در خاک یمن آغاز کرد و حوثی‌های مورد حمایت ایران و همچنین نیروهای وفادار به علی عبدالله صالح رئیس‌جمهور پیشین یمن را هدف قرار داد. این امر نشان از تغییری بزرگ در استراتژی امنیتی منطقه‌ای داشت: نیروی هوایی عربستان سعودی در گذشته تقریباً هیچ نبرد و عملیاتی خارج از مرزهای این کشور نداشت. اما “بین‌المللی کردن” درگیری یمن تنها آخرین و جدیدترین نشانه رقابت و عدم اعتماد میان ایران و عربستان سعودی است. بعلاوه، اگر تنش‌های روزافزون بر میزان دخالت دو کشور در جناح‌های مخالف اختلافات منطقه‌ای بیفزاید، و یا اختلافات کنونی را به حوزه‌ها و مناطق دیگر گسترش دهد درآنصورت بحران یمن آخرین نشانه این اختلاف دیرینه نخواهد بود.
 
• عامل اصلی تنش‌های خاورمیانه، رقابت ایران و عربستان در منطقه •
برخی عوامل وجود دارند که نشان می‌دهند بروز نتیجه مثبت از مذاکرات هسته‌ای (در صورت دستیابی به توافق هسته‌ای) به خودی خود به تنش‌های میان ایران و قدرت‌های اصلی خاورمیانه نخواهد پرداخت زیرا برنامه هسته‌ای ایران مسئله بنیادی این تحولات و تنش‌ها نیست. در وهله اول، عملیات نظامی ایران خارج از مرزهای خود افزایش یافته است و ایران حمایت‌های نظامی و شبه‌نظامی فعالانه‌ای از متحدانش در سوریه و عراق، و همچنین لبنان صورت داده است. نقش نظامی روزافزون ایران در عراق از سال 2003 میلادی، و در سوریه از سال 2011 میلادی تاکنون سبب شده است کشورهای عربی خلیج فارس از آرمان‌های هژمونیک ایران واهمه داشته باشند. این در حالی است که کشورهای عربی خلیج فارس هم از گروه‌های مخالف در سوریه، لبنان و تا حدی در عراق حمایت می‌کنند. دوم، رقابت بر سر قدرت و نفوذ در منطقه میان ایران و عربستان در رقابت‌ها بر سر هویت، به خصوص تقابل شیعه و سنی، و ایرانی و عربی نیز جلوه کرده است. و سوم، نگرانی کشورهای عربی خلیج فارس از سازش احتمالی میان ایران و آمریکا بازتابی از حس ناامنی آن‌ها نسبت به تعهد بلندمدت آمریکا برای تضمین امنیت آن‌هاست و تغییرات اخیر در بازار جهانی انرژی و تغییر راهبردهای دفاعی آمریکا بر این نگرانی افزوده است.
 
• فرآیند مذاکرات هسته‌ای مستقل از تنش‌های سیاسی منطقه •
مذاکرات هسته‌ای، در این محیط رقابتی و حساس، بر محاسبات هر دو طرف تأثیرگذار است. مسائل سیاسی منطقه‌ای تعمداً از مذاکرات هسته‌ای کنار گذاشته شده‌اند. در عوض، مذاکرات بر مسئله بین‌المللی منع اشاعه تسلیحات هسته‌ای متمرکز شده و دولت آمریکا به‌خصوص این رویکرد را مهم‌ترین اولویت خود قرار داده است. این موضوع منطقی و قابل درک است: گسترش دامنه مذاکرات برای در بر گرفتن مسائل سیاسی منطقه‌ای خطر از بین رفتن اتفاق‌نظری را در پی دارد که طرفین این فرآیند توانسته‌اند میان خودشان به وجود آورند، به خصوص در شرایطی که آمریکا و روسیه به شدت در موضوع سوریه اختلاف دارند. حفظ کانون توجه نسبتاً محدود در مذاکرات باعث شده است روند گفتگوها در برابر پیامدهای ناشی از این اختلاف و مسائل دیگر همچون بحران اوکراین مقاوم بماند. با این حال، دورنمای توافق هسته‌ای نماینده تحول بزرگی برای منطقه است و اگر اثرات بی‌ثبات‌کننده بر توازن قدرت منطقه از طریق مسیرهای دیپلماتیک مدیریت نشوند، راه دستیابی به نظم جدید منطقه‌ای احتمالاً با خشونت و درگیری همراه خواهد بود؛ همان‌طور که در حال حاضر نیز نمونه‌های آن در یمن کاملاً مشهود است.
 

• منافع مشترک ایران و عربستان در منطقه •
پیامدهای منطقه‌ای هر توافق بین‌المللی با ایران، بنابراین، باید از طریق مسیرهای دیپلماتیک و میانجی‌گری‌های بین‌المللی حل‌وفصل شود. چنین فرآیندی می‌تواند بر اساس منافع مشترک عربستان سعودی و ایران در مبارزه با دولت اسلامی عراق و شام (داعش)، و جلوگیری از فروپاشی کامل عراق، سوریه و لبنان بنا شود. یکی از نشانه‌های مثبت و نادر این رویکرد این است که برای اولین بار طی چند دهه گذشته دولتی در عراق بر سر کار آمده است که هم ایران و هم عربستان سعودی از همکاری با آن خشنودند. نکته مثبت دیگر این است که برخی از شخصیت‌های مهم در ایران و عربستان اعلام کرده‌اند که ترجیح می‌دادند مذاکرات هسته‌ای به مسائل سیاسی منطقه‌ای نیز در کنار اهداف منع اشاعه تسلیحات هسته‌ای می‌پرداخت.
 
• احتمال تشدید اختلافات کنونی در خاورمیانه پس از توافق هسته‌ای •
در نبود چنین مسیر دیپلماتیکی، رقبای ایران در منطقه از این امر واهمه خواهند داشت که ایران و آمریکا توافق کرده باشند آمریکا چشم خود را به روی گسترش نقش و نفوذ ایران در تعدادی از کشورهای عربی ببندد و در عوض امتیازاتی در موضوع هسته‌ای بگیرد؛ کشورهای عربی نیز ایران را مقصر خواهند دانست که به خاطر مذاکرات هسته‌ای جرئت و جسارت بیشتری یافته است. این امر به سطح کشوری محدود نمی‌شود: ادبیات فرقه‌ای ضد شیعی و ضد ایرانی بخش قابل‌توجهی از راهبرد افراط‌گرایانه داعش برای جذب نیروهای جدید را تشکیل می‌دهد. ایران همسایگان خود را در چنین شرایطی آسیبی احتمالی به منافع خود خواهد دید و از تعداد اندک متحدان منطقه‌ای خود به هر قیمتی دفاع خواهد کرد. پیامدهای این شرایط برای سیاست‌های منطقه هشداردهنده است. ممکن است اختلافات فعلی شدت گرفته و به مناطق دیگری چون لبنان یا حتی منطقه خلیج فارس گسترش یابد.
 
• اختلاف میان شیعه و سنی در کشورهای عربی دائمی نیست •
این گزارش راهبردی به منابع تنش و ناامنی میان ایران و همسایگان عرب این کشور در خلیج فارس نگاه دارد و آن‌ها را در زمینه وابستگی امنیتی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به آمریکا و نگرانی‌های آن‌ها درباره عقب‌نشینی آمریکا از این نقش مورد بررسی قرار می‌دهد. گزارش راهبردی حاضر دورنمایی از مواضع متفاوت ایران و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس بر سر اختلافات منطقه‌ای ارائه می‌دهد و به تأثیر این مواضع بر تغییرات در نظم منطقه‌ای می‌پردازد. این گزارش نگاهی فراتر از تحلیل صفر مجموع فعلی در منطقه دارد و تفاوت‌های ظریف در روابط کشورهای مختلف حاشیه خلیج فارس را با ایران شناسایی کرده و نمونه‌های همکاری و اتفاق‌نظر را برجسته می‌کند. این مقاله، با توجه به اینکه اغلب میان ایران و عربستان سعودی یا بحرین بر سر موقعیت اعراب شیعه در حکومت‌های پادشاهی خلیج فارس اختلاف وجود دارد، استدلال می‌کند که تجارب گوناگون اعراب شیعه و ایرانیان سنی در کسب‌وکار و سیاست در این کشورهای پادشاهی نشان می‌دهد که ضرورتاً اختلاف پیوسته‌ای بر اساس هویت‌های قومی یا فرقه‌ای وجود ندارد. این مقاله همچنین به شناسایی حوزه‌هایی می‌پردازد که ممکن است در روابط و همکاری‌های میان ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به آن‌ها پرداخته شود.