اما و اگرهای روابط ایران با روسیه و چین
روابط ایران و روسیه به بیش از 400 سال پیش باز می‌گردد، روابطی که همواره دچار فراز و نشیب و گاه همراه با جنگ‌های خونین و گاه با روابط دیپلماتیک و تجاری نزدیک بوده است. اما روشن و مبرهن است که همواره در این سال‌ها این روسیه بوده که دست بالا را نسبت به ایران در این روابط داشته و برگ‌های برنده متعددی در دستان او بوده است.


400 سال پیش و حتی تا همین صد سال پیش، ایران بیشتر به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک خود مورد توجه کشورهای غرب و شرق بود، کشوری که می‌توانست پلی باشد بین دریای خزر و خلیج‌فارس، همسایه روسیه بود و شاهراه ترانزیتی برای بسیاری از کشورهای خاورمیانه و شرق آسیا، گرچه از زمان اکتشاف طلای سیاه در ایران، موقعیت ژئوپلیتیک ایران تحت‌تاثیر نفت قرار گرفت اما از اهمیت «ایران» برای دول شرقی و غربی کاسته نشد بلکه بر آن افزون شد.

سال‌ها از دوران قراردادهای ننگین و سنگین بین ایران و روسیه گذشته است، دیگر نه ایران، ایران گذشته است و نه روسیه، روسیه سفید یا شوروی سابق، اما هر دو این کشورها هنوز از اهمیتی قابل توجه در عرصه بین‌الملل برخوردارند.

شعار «نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی»، فریاد فروخفته ملتی بود که سال‌ها خود، پدران‌شان و اجدادشان از ظلم‌ها و اجحاف‌های روس‌ها بر ایرانیان لطمه خورده بودند. گرچه روسیه در دوران پهلوی‌ها حرف چندانی برای گفتن نداشت و این آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها بودند که جای شوروی را کاملا پر کرده بودند اما مگر می‌شد خاطرات تلخ حضور و روابط ایران و روسیه از اذهان عمومی پاک شود.

بعد از انقلاب و بعد از تجاوز عراق به مرزهای کشورمان، همزمان با اعمال تحریم‌های گسترده بین‌المللی علیه ایران، بار دیگر فرصتی برای شوروی فراهم شد تا از بازار جنگ ایران و عراق برای خود نمدی ببافد و بخشی از ادوات و تسلیحات جنگی ایران را تامین کند.

روابط ایران و شوروی اما در این حد باقی نماند، تحریم‌های متعدد فرصتی مناسب بود برای روسیه تا حضوری فعال در بازار همسایه خود داشته باشد، از نیروگاه اتمی بوشهر گرفته که کلنگش را آلمان‌ها بر زمین زدند تا صنایع نظامی و هوایی و نفت و گاز ایران.

با توجه به تاکیدات مکرر امام راحل مبنی بر وابسته نشدن به شرق و غرب، دستگاه دیپلماسی و مسوولان تدارکات جنگ تلاش کردند تا ادوات و تسلیحات مورد نیاز خود را از کشورهای مختلف و نه تنها یک کشور تهیه کنند و از سوی دیگر تلاش‌هایی جدی برای خودکفایی ایران آغاز شد، تلاش‌هایی که ثمره آن موجب کمرنگ‌تر شدن روابط نظامی شوروی و ایران بود. اما روسیه فرصت‌های جدیدی برای حضور خود در ایران فراهم کرد و حضورش بیشتر به سمت حوزه‌های اقتصادی و نفتی رفت. اما روسیه در این حوزه یکه‌تاز نبود و رقیبی به نام «چین» را در کنار خود می‌دید، کشوری که روابطش با ایران به ‌هزاره چهارم پیش از میلاد بازمی‌گردد، روابطی که از 165 سال قبل از میلاد در برخی از اسناد تاریخی ثبت شد و بعد از آن در دوران حکومت اشکانیان و ساسانیان وسعت می‌یابد. بعد از شکست ساسانیان از مسلمانان و گرویدن ایرانیان به دین اسلام گرچه روابط چین و ایران بسیار کمرنگ شد اما این روابط که جنبه تجاری داشت، ادامه می‌یابد. آغاز روابط سیاسی ایران و چین، این دو تمدن بزرگ و کهن به تاریخ 16 آگوست سال 1971 میلادی باز می‌گردد.

پنج سال بعد از انقلاب اسلامی ایران در سال 1982 میلادی همکاری‌های اقتصادی، علمی و فنی چین و ایران روندی صعودی پیدا کرد، به‌گونه‌ای که در مدت کوتاهی چین توانست در تمامی حوزه‌ها حضوری بسیار چشمگیر در ایران داشته باشد و به نخستین شریک ایران در حوزه اقتصادی تبدیل شود و نبض بازار ایران در دستان چینی‌ها قرار گیرد و کالاهای چینی جای کالاهایی که ایران به دلیل تحریم‌ها امکان دسترسی ارزان و آسان به آنها را نداشت، بگیرد. از سوی دیگر فروپاشی شوروی فرصتی طلایی برای چینی‌ها بود که حضور خود در ایران را گسترده‌تر کنند و جای روسیه را تنگ‌تر.

تمامی این روابط اقتصادی و تجاری با ایران اما همراه با منافع و مراودات سیاسی گسترده بود. «چین و روسیه به دلیل منافع اقتصادی‌ مهمی که در ایران داشتند مجبور هستند در عرصه‌های بین‌المللی به حمایت از ایران بپردازند.» این تفکر و تلقی بخش قابل توجهی از سیاستمداران کشورمان بود اما به دلیل در پیش گرفتن سیاست‌های نه‌چندان درست، ایران در این سال‌ها نتوانست آن‌طور که باید و شاید از منافع چین و روسیه، این دو عضو شورای امنیت سازمان ملل در ایران برای پیشبرد اهداف خود استفاده کند.

در بسیاری از مسایل بین‌المللی به‌ویژه در سال‌های اخیر و مورد پرونده هسته‌ای ایران، کشورمان مجبور شده دو قدم و بلکه بیشتر به عقب برود تا چین و روسیه قدمی برای ایران بردارند؛ قدمی که البته تاثیر لازم را هم نداشت چراکه چین و روسیه منافع‌شان تنها به ایران محدود نمی‌شد و منافع متعدد در رابطه با کشورهای متعدد موجب شده بود که این دو کشور همواره سعی کنند کج‌دار و مریز در جهت منافع ایران حرکت کنند و تمام تخم‌مرغ‌های خود را در سبد ایران نچینند؛ کاری که به عقیده برخی از کارشناسان عکس آن در ایران اتفاق افتاد. ایرانی‌ها برای بهره‌مندی از حمایت‌های این دو کشور در مقاطعی تمامی تخم‌مرغ‌های خود را در سبد چین و روسیه چیدند و نتیجه آن شد سکوت، بایکوت و حتی قدم‌هایی برای عقب‌نشینی از سهم ایران از خزر، به عقب افتادن پیاپی راه‌اندازی نیروگاه بوشهر، عدم بهره‌برداری از برخی طرح‌های نفتی و گازی، عدم تحویل اس-300 و...
با تمام این تفاسیر و توضیحات، قطع رابطه ایران با روسیه و چین و خروج کامل تمامی تخم‌مرغ‌ها از سبد این دو کشور نیز کودکانه به نظر می‌رسد چراکه در شرایط فعلی بین‌المللی که کشورهای غربی تلاش خود را برای انزوا و فراتر از آن تحت فشار قرار دادن ایران از جنبه‌های مختلف افزایش داده‌اند، کشورمان کارت‌های چندانی برای بازی در عرصه بین‌الملل در دست ندارد و گزینه‌ها روی میز ایران محدود است، پس عاقلانه این است که دستگاه دیپلماسی کشور اقدام به طراحی نقشه راهی جدید برای استفاده از این کارت‌های محدود که بخشی از آن در شرق آسیا و بخشی در آمریکای لاتین قرار دارد، بکند.

ایران امروز سومین تامین‌کننده نفت چین است و این کشور منافع اقتصادی بسیار قابل توجهی در ایران دارد. روس‌ها که در آینده نزدیک شاهد برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در کشورشان و به احتمال زیاد پیروزی پوتین در انتخابات هستند، نیاز به ادامه و بلکه گرم‌تر شدن روابط‌شان با ایران به‌عنوان برگ برنده‌ای در قبال آمریکا دارند و از دیگر سو موج بیداری اسلامی در کشورهای عربی تحت‌تاثیر جمهوری اسلامی ایران است. این موارد تنها بخش‌هایی از منافع و مسایلی است که ایران می‌تواند با استفاده صحیح از آنها استفاده حداکثری را از رابطه با این دو کشور ببرد.

گرچه تاثیرگذاری در عرصه بین‌الملل تنها نباید و نمی‌تواند متکی به رابطه با دو کشور، حتی دو کشوری که از اعضای اصلی شورای امنیت سازمان ملل و از بازیگران مهم عرصه بین‌الملل هستند، باشد و برای حضور موثر در این عرصه نیاز به اعتمادسازی، افزوده شدن بر شرکای سیاسی و اقتصادی، افزایش قدرت سیاسی و اقتصادی و ده‌ها پارامتر دیگر است اما از یاد نبریم که همین دو کشور گرچه تمام‌قد در مقاطع حساس به دفاع از ایران –با توجه به دلایلی که ذکر شد- نپرداختند، اما دفاع تلویحی و حتی سکوت و رأی ممتنع آنها نیز در این مقاطع کمک شایانی به کشورمان کرده است؛ کمک‌هایی مهم که می‌توانست بسیار مهم‌تر و تاثیرگذار‌تر شود.

شاید شناخت دقیق امکانات و ظرفیت‌های کشورمان هنوز برای برخی تصمیم‌گیران و مجریان دیپلماسی کشورمان میسر نشده است که در برخی مقاطع حرکات اشتباه در شطرنج سیاسی روابط بین دولت‌ها از طرف ایرانی سرزده است یا با غفلت صورت‌گرفته شرکای ایران بهره‌های به مراتب بیشتر و شیرین‌تر از رابطه با کشورمان برده‌اند تا ما از آنها.
در سال‌های اخیر و در برخی مقاطع که چین و روسیه حمایت‌های مورد نظر دولتمردان ایرانی از کشورمان را نکرده‌اند، از گوشه و کنار سخنانی مبنی بر کاهش و حتی قطع رابطه با این دو کشور حتی به‌عنوان طرح در مجلس هم شنیده شده اما در این سال‌ها اصراری بر بازنگری روابط کشورمان با این دو کشور نشده است؛ بازنگری در تنظیم روابط و طراحی‌های جدید برای روابط اقتصادی و حتی نظامی. دیپلمات‌های کشورمان بر ادامه مسیر گذشته در روابط با چین و روسیه اصرار دارند و از سوی دیگر انتظار بهره‌های بیشتر و موثرتر را دارند. گرچه در فرهنگ غنی ما بر اصرار و پشتکار در کارها تاکید فراوان شده، اما اصلاح راه غلطی که می‌تواند کشور را حداقل در عرصه بین‌الملل به بیراهه ببرد، مقدم بر اصرار در پیمودن راه اشتباه است و تنها با این شرط است که چین و روسیه می‌توانند هم‌پیمانان و شرکای خوبی برای ایران باشند، غیر از این سود نبودن‌شان بیش از سود بودن‌شان است. 

* روزنامه‌نگار و کارشناس روابط بین‌الملل